رفسنجان شهر بدون خط کشی خیابانی و میدانی/ شهروندان رفسنجان: در این دوره شهرداری؛خبری از خط کشی نبود

بسیاری از خیابان‌های اصلی و فرعی شهر رفسنجان فاقد خط کشی طولی، خط کشی گذرگاه‌های عابرپیاده و خط کشی ؛موجب تصادف و عدم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی شده که ضرروی است اقدامات لازم از سوی سازمان‌های مربوطه انجام شود

به گزارش سازش خبر ؛ “بین خطوط برانید” جمله‌ای آشنا برای رانندگان است که حتی از در گذشته کمپینی برای رعایت این قانون ترافیکی در سطح کشور ایجاد شد؛ اما رانندگان شهر رفسنجان در جواب این کمپین می‌پرسند که کدام خطوط؟!‌
در شهرستان رفسنجان برخی از خیابان‌های اصلی و فرعی بسیاری که همگی در یک موضوع مشترک هستند و آن نبود خطوط ترافیکی است؛ به طوری که نبود علائم راهنمایی و رانندگی در خیابان های این شهر و خط کشی‌های طولی صدای اعتراض شهروندان رفسنجانی را در آورده است.

خطوط راهنمایی و رانندگی نقش مهمی در ایمنی معابر، کاهش حجم ترافیک، رانندگی اصولی و رعایت حقوق رانندگان و شهروندان دارد اما این خطوط در خیابان‌های رفسنجان قابل رویت نیست یا در سال‌های گذشته نقاشی شده‌اند و امروز بقایای آن باقی مانده است.
حال با این اوصاف کوتاه از مشکلات شهری و شهروندی در این شهر به پای حرف‌های شنیدنی مردم این شهر می‌نشینیم تا بلکه بتوانیم صدای خوبی برای شهروندان رفسنجانی باشیم.

امیر قادری یکی از شهروندان با اشاره به نبود خط کشی مناسب و علائم راهنمایی و رانندگی در شهر اظهارداشت: متاسفانه خط کشی و علائم راهنمایی و رانندگی در دوره شهرداری های قبلی انجام می شد اما متاسفانه در این دوره از خط کشی خیابانی خبری نیست و رانندگان با مشکلاتی روبرو شدند.
وی افزود: نقش تابلوهای راهنمایی و رانندگی و خطوط طولی در جاده‌ها و داخل شهرها در کاهش آمار تصادفات مهم است و در این راستا شهروندان انتظار دارند اقدامات لازم در این زمینه انجام شود.
شهروند معترض در ادامه با اشاره به عدم خط کشی برخی از خیابان‌ها و معابر این شهر گفت در برخی موارد خیابان‌های اصلی و فرعی بسیاری از مناطق مختلف شهر خط کشی نشده است و ضروری است سازمان‌های مربوطه هر کدام نسبت به وظایف قانونی خود اقدام کنند.

حسین مقدمی یکی دیگر از شهروندان رفسنجانی به خبرنگار ما گفت:  یکی از مهم‌ترین مشکلات موجود در این شهر نبود خط کشی در اطراف میادین مهم شهر است.

وی افزود: با تبدیل میدان به چهار راه نمیتوان ادعا کرد که بار ترافیکی و تصادفات شهری کاهش داشته ؛ وقتی خیابان های شهر و دور میدان ها و چهار طرف چهار راه ها در این دوره شهرداری هیچ خط کشی نداشته و این سهل انگاری از سوی مسئولان باعث شده بیشتر رانندگان در مسیر رفت و برگشت به راه دیگران تجاوز می‌کنند و موجب تصادفات شوند.

خانم مسنی که نام خودرا نگفت و فقط گفت نام من مهم نیست حرف دل من و خیلی از مردم مهم است اگر واقعا خبرنگاری بدون ترس بنویس چون خیلی از شما خبرنگاران برای مسئولان کار میکنید کاشت یک درختی که یک مسئول را در رسانه ها آن چنان بزرگ میکنید که انگار یک جنگل و در اطراف شهر آباد کرده. اما مشکلات بزرگی شهر و اصلا نمینویسید و شما رسانه مردمی نیستید رسانه مسئولان هستید.
با اصرار خبرنگار ؛خانم شهروند پای گفتگو نشست و قول دادم که همه حرفاهاش و بنویسم.
شروع به مصاحبه کردم گفتم من آماده ام تا درد و دل شما را بنویسم گفت سوالت چی بود گفتم از نبود خط کشی خیابان ها و پیاده رو ها و میادین است.

خانم مسُن گفت: اول چرا شما باید بنویسید مگه شهردار و رییس های شورا شهر که بهشون رای دادیم اهل همین شهر نیستن مگه فرماندار از همین شهر نیست در جواب گفتم درسته بومی همین شهر هستن . گفت یعنی نمی بینند خیابان ها خط کشی ندارد خندیدم! گفت چرا میخندی ؟! مگه حرف خنده داری زدم در جواب گفتم جوابی دادی که جواب تمام سوالاتم بود.

گفت خوب پس جوابتو گرفتی برم ، گفتم فرص کنید مسئولان شهری ما غریبه هستن و در شهر نیستند حالا بگو از مشکلات شهری.

پیرزن مهربون گفت: من فرماندار را نمیشناسم ؛ شهردار و رییس های شورا هم نمیشناسم ولی موقع رای دادن دخترم گفت اسم این افراد را برات می نویسم که انقلابی وجهادی هستن از جنس مردم هستن دلسوز مردم هستن ریاکار نیستند به دخترم گفتم اگه اینجوری که تو میگی پس بنویس بعدش از دخترم پرسیدم به آن افرادی که رای دادی برنده شدند با خوشحالی گفت آره دستهامو بالا بردم و گفتم خدایا شکرت پس حق به حقدار رسید و رییس های مردمی برنده شدند.

چند وقت پیش تو مهمونی بودیم پسران و دختران و بچه زاده هام دور هم جمع بودند .بحث شهر و آبادی شهرشد دیدم همه معترضند و از عملکرد ضعیف شهردار و شورا حرف میزنن رو کردم به همون دختری که موقع رای دادن گفته بود اینا بهترند گفتم دخترم؛ بچه ها چی میگن ؛میگن رییس های شهری خوب نیستند مگه نگفتی رای آوردن شهر آباد میشه سرش و انداخت و پایین و هیچی نگفت.

خبرنگار: مادر فرزندانت از چی مینالیدن ؟چی میگفتن که ناراصی بودند؟ نگاهی به من کرد و بعد چند لحظه سکوت(داشت فکر میکرد) گفت جوون؛ سیل یادت رفته روزگار مردم و سیاه کرد چه خساراتی به مردم زد، مگه رفسنجون شهربازی نداشت کو شهربازی رفسنجون؛ افعانی هایی که رفسنجون شده براشون افغانستان؛ شهر جای پارک ماشین نداره (سری تکون داد و گفت ولش کن بقیش و یادم نمیاد تو هم که وقت من و گرفتی )خندیدم و گفتم سوال آخر: اگه مسئول بودی چکار می کردی : گفت من اگه رییس بودم خودم و یک شهروند میدونستم نه رییس.گفتم یعنی چی؟ گفت خودم با پای خودم میومدم تو دل مردم؛در مغازه ها؛ تو بازار؛ تو مدرسه ها؛ تو بانکا ؛تو ادرات از مردم مشکلاتشون و میپرسیدم. نه مردم بیان مشکلاتشونو تو اداره بگن.

بلند شد که بره گفتم ازت عکس بگیرم برای مصاحبه گفت اسم و برات نگفتم میخوای اجازه بدم عکس بگیری. خداحافطی کرد و رفت.

در اخر از یک شهروند دیگه که مغازه دار بود از خط کشی خیابان های شهری پرسیدم تقریبا جواب همان شهوندان و داد و اما گفت یک حرفی دارم شهر رفسنجان شهری نیست که با خوشکل کردن میدونا و ساخت چهار راه ها و زدن بنر دور میدونا به مردم بگی ما کار کردم با بودجه ای که این شهرداری داره توقع داریم خیلی بیشر و بهتر کار کنه ،کار وقتی خدایی باشه مردم خودشون میبینن مثل دوره قبل که شهر زیر رو شده بود.



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *